دیگر طی شد انتظارم
در دنیا غمی ندارم
دیگر جهان ما غرق صفا شده
لبریز بوسهها لبهای ما شده
غرق شکوفهها
گردد بهار ما
فردا که به عشقت عمری بسر آرم
تا جز تو امیدی در سینه ندارم
ای شمع فروزان خواهم که دگر جان در پای تو ریزم
پروانه منم من که از آتش سوزان هرگز نگریزم
افسون تو هستم مجنون تو بودم
زین آتشی و عشق تو بگرفته وجودم
دیگر زمان ما غرق صفا شده
لبریز بوسهها لبهای ما شده
غرق شکوفهها
گردد بهار ما