جانا اگر قلب مرا ببری نمیماند از من اثری
حواست به چشمان گیرای خودت نیست
جز تو نیامده به دلم کس ز دنیا غم تو مرا بس
حتی رخ مهتاب به زیبایی رُخت نیست
من در به در پی تو شهر به شهر میگردم
کوه به کوه به خدا جست و جویت کردم
ای امان از من عاشق شبگرد
درمون دردم دورت بگردم
ای جان دلم باش که جانان منی تو
من کل شهرو آخه دیوونه کردم
از بس همه جا داد زدم مال منی تو
همه جا عطر توست به خدا حرف تو بر لبانم جاریست
تو که باشی دگر خبری نیست ز تنهایی و دل تنها نیست
لب خندان تو شوق لبخند من است
تو که لیلی باشی وقت مجنون شدنست
من در به در پی تو شهر به شهر میگردم
کوه به کوه به خدا جست و جویت کردم
ای امان از من عاشق شبگرد
درمون دردم دورت بگردم
ای جان دلم باش که جانان منی تو
من کل شهرو آخه دیوونه کردم
از بس همه جا داد زدم مال منی تو