متن آهنگ احسان خواجه امیری با نام نمیدونم
از این زندگیه خالی منو ببر به اون سالی
که تو اسممو پرسیدی به روزی که منو دیدی
به پله های خاموشی که با من رو به رو میشی
یه جور زل بزن انگاری نمیشه چشم برداری
منو بـبر به دنیامو به اون دستا که میخوامو
به اون شبا که خندونم که تقدیرو نمیدونم
از این اشکی که می لرزه منو ببر به اون لحظه
به اون ترانه ی شادی که تو یاده من افتادی
از این دنیا که بی ذوقه منو ببر به اون موقع
منو بـبر به دنیامو به اون دستا که میخوامو
به اون شبا که خندونم که تقدیرو نمیدونم
از این دوریه طولانی منو ببر به دورانی
که هر لحظه تو اونجایی زیره بارونه تنهایی
منو ببر به اون حالت همون حرفا همون ساعت
به اندوه غروبی که به دلشوره خوبی که
تو چشمام خیره می مونی به من چیزی بفهمونی
منو بـبر به دنیامو به اون دستا که میخوامو
به اون شبا که خندونم که تقدیرو نمیدونم