دلا امشب سفر دارم ، چه سودائی به سر دارم
حکایت های پُر شرر دارم ، چه بزمی با تو تا سحر دارم
به پرواز آسمانِ عشق ، چه خوش رنگین بال و پَر دارم
به صحرای بی کرانِ عشق ، سفر های پُر خطر دارم
نمی ترسم از فتنه ی طوفان ، دلی چون دریای خزر دارم
به بی تابی قلب عاشق را ، پیامی از شمس و قمر دارم
دلا امشب سفر دارم ، چه سودائی به سر دارم
حکایت های پُر شرر دارم ، چه بزمی با تو تا سحر دارم
من امشب با خدای خود مناجاتی دگر دارم
نیایش ها به درگاه اش ، از این شور و شرر دارم
ز لطف بی کرانِ او ، تشکر ها کنم اما ؛
شکایت ها به درگاه اش ز سودای بشر دارم
نمی ترسم از فتنه ی طوفان ، دلی چون دریای خزر دارم
به بی تابی قلب عاشق را ، پیامی از شمس و قمر دارم
دلا امشب سفر دارم ، چه سودائی به سر دارم
حکایت های پُر شرر دارم ، چه بزمی با تو تا سحر دارم